متینه گلی

امروزم گذشت اما دخترم دنیا اینجوری نمیمونه ...

ماه دوم بدنیا اومدنت قشنگم

فذای خنده های قشنگت بشم تو در 13/8 پا به دومین ماه زندگیت تو این دنیا گذاشتی منکه خیلی خدارو شکر میکنم .عزیزم من و بابا رفتیم خانه بهداشت که واکسنت رو بزنیم اینقد قشنگ و اروم وایسادی که منم با وجود استرسی که داشتم اروم شدم حتی من بهت استامینفن هم ندادم که اروم شی چون خودت اروم بودی . نازگل من ،تو توی این ماه میتونی منو از بو و صدام بشناسی البته فک کنم چون از کس دیگه شیر نمیخوردی و منتظر سینه من بودی اینایی رو که میگم حس میکنم اخه رفتارت اینجوریه من خیلییییییی دوستت دارم
7 بهمن 1393

خاطرات ماه اولت دخترم

سلام کوچولوی نازم خوبی ؟ امیدوارم که خوب و خوش و موفق باشی این وبلاگو درست کردم تا هیچ خاطره ای رو فراموش نکنی دختر قشنگم من تو رو روز سیزدهم شهریور بدنیا اوردمت دقیقا هیجده روز زودتر از وقتی که دکترا معین کردن بدنیا اومدی تو بیمارستان رضوی . دختر عزیزم من خیلی خوشحال بودم که زود بدنیا اومدی اخه من و بابا دیگه طاقت نداشتیم که صبر کنیم .خدا ما رو خیلی دوس داشت که تو رو به ما هدیه کرد و ما بابتش هروز شکرگزاریم تو گرما و شادی بیشتری رو به زندگی ما اضافه کردی . با اینکه کوچولو بودی اما حس میکردم حرفامو میفهمی چرا که وقتی ناراحتم با خنده های ریز و کمرنگت شادم می کردی تو در عرض یک ماه خوب رشد کردی و ممن از این بابتت خیلی خوشحالم خیلی دوستت دارم
29 دی 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به متینه گلی می باشد